من و دوستم آوا
آواجون دوست منه. وقتی تنهام باهام حرف میزنه، برام شعر و آواز میخونه، داستان میگه و خلاصه منو کلی سرگرم میکنه.
ولی خودمونیم آواجون یه عروسکه، بالاخره بعد یه مدت که باهم بازی میکنیم، حرفاش تکراری میشه، منم که باهاش حرف میزنم، خیلی حرفامو متوجه نمیشه. اینا منو خسته میکنه.
ایکاش مامانم یه نی نی واقعی بیاره. اگه دختر باشه اسمشو میذاریم "مهلا" و اگه پسر باشه اسمشو میذاریم "ارمیا".
خلاصه مهلا یا ارمیا هر دو کدومشون بیاد خیلی خوشحال میشم، باهاش بازی میکنم و قول میدم همیشه تو کاراش به مامانم کمک کنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی