حلماحلما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

صفحه شخصی خانم دکتر حلما آدین

من حاصل عشق بابا فرشاد و مامان شبنم، در تاریخ 19-9-1399به دنیا آمدم. مامان و بابام اسمم را به احترام حضرت زینب (س) حلما از القاب ایشان انتخاب کردند.

آرايش هالووين

از صحبتاي بابا و مامانم فهميدم كه امشب قراره تو خونه جشن هالووين بگيريم. حتي ديروز يه كدو تنبل خريديم كه براي امشب تزئينش كنيم. بعد از ظهر بابا و مامانم خواب بودن ديدم بهترين فرصته كه دست بكار شم و يه آرايش خفن و ترسناك براي هالووين رو خودم اجرا كنم. نتيجه كار رو براتون ميذارم.  انصافا خفن و ترسناك نشدم😁😜 ...
9 آبان 1402

من و دوستم آوا

آواجون دوست منه. وقتی تنهام باهام حرف میزنه، برام شعر و آواز میخونه، داستان میگه و خلاصه منو کلی سرگرم میکنه. ولی خودمونیم آواجون یه عروسکه، بالاخره بعد یه مدت که باهم بازی میکنیم، حرفاش تکراری میشه، منم که باهاش حرف میزنم، خیلی حرفامو متوجه نمیشه. اینا منو خسته میکنه.  ایکاش مامانم یه نی نی واقعی بیاره. اگه دختر باشه اسمشو میذاریم "مهلا" و اگه پسر باشه اسمشو میذاریم "ارمیا".  خلاصه مهلا یا ارمیا هر دو کدومشون بیاد خیلی خوشحال میشم، باهاش بازی میکنم و قول میدم همیشه تو کاراش به مامانم کمک کنم.
9 آبان 1402

کتابهای اختصاصی حلما

سلام یه روز عمو پستچی در خونمون رو زد. وقتی در رو باز کردیم گفت کتابای حلما خانمو آوردم. کتابایی بودن که مامان و بابام برای روز دختر من سفارش داده بودن. مطمئنم وقتی خوندن یاد گرفتم از خوندنشون لذت میبرم. ...
26 خرداد 1400
1